منتشر کنندگان
1403/10/16
هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید: «ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین؟» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد...
1403/10/16
در یک شهربازی، پسرکی سیاهپوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد. بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید...
1403/10/16
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: «فاصله بین دچار یک مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدراست؟» استاد اندکی تامل کرد و گفت: «فاصله مشکل یک فرد و راه نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!» آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و...
1403/10/16
يكى، در پيش بزرگى از فقر خود شكايت مىكرد و سخت مىناليد. گفت: «خواهى كه ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟» گفت: «البته كه نه. دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمىكنم.» گفت: «عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه مىكنى؟» گفت: «نه.» گفت: «گوش و دست و پاى خود را چطور؟» گفت: «هرگز.» گفت: «پس هم اكنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شكايت...
1403/10/16
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم. اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.» مرد قبول کرد. اولین در طویله که بزرگترین در هم بود باز شد. باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگینترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد. گاو با سم به...
1403/10/14
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭی ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯿﺶ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺣﻀﺎﺭ ﮔﻔﺖ: «ﺍﺯ ﻣﯿاﻥ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻣﻬﺎ ﻭ ﺁﻗﺎﯾﻮﻥ، ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ، ﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﻓﻖ؟» ﻫﻤﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻧﺪ! ﻣﺮﺩ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ حرفهایش را ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ: «ﺑﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﻬﺎﯼ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﯿﻞ، ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿم و ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺗﻮﯼ ﮐﺎﺭ. ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﯾﻪ ﺳﺎﻝ ﻧﺸﺪﻩ، ﻃﻌﻢ ﻭﺭﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﯽ ﺭﻭ ﭼﺸﯿﺪﯾﻢ! ﺭﻓﯿﻖ ﺍﻭﻟﻢ ﺍﺯ ﺗﯿﻢ ﺟﺪﺍ...
1403/10/14
گویند روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود. ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. کسی از...
1403/10/14
مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا میگذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفتهام و همه چیز زندگیام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمیدانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"» استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن...
1403/10/14
در سال 1968 مسابقات المپيك در شهر مكزيكوسيتي برگزار شد. مسابقه دوی ماراتن لحظات آخر را سپری می کند. نفر اول، یک دونده از اتیوپی، از خط پایان می گذرد. در همين حال دوندگان بعدی از راه می رسند و از خط پايان می گذرند. مراسم اهدای جوایز برگزار می شود و جمعيت هم آرام آرام استاديوم را ترك مي كنند اما بلند گوي استاديوم اعلام مي كند كه هنوز يك دونده ديگر باقي...
1403/10/14
ﺩﺭ یک سمینار رموز موفقیت، سخنران از حضار ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﺁﯾﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍﯾﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻧﺪ؟» حضار ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ: «ﻧﻪ! ﻧﺸﺪﻧﺪ.» سخنران: «ﺗﻮﻣﺎﺱ ﺍﺩﯾﺴﻮﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟» حضار: «ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.» سخنران: «ﮔﺮﺍﻫﺎﻡ ﺑﻞ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟» حضار: «ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.» سخنران: «ﻻﻧﺲ ﺁﺭﻣﺴﺘﺮﺍﻧﮓ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟» حضار: «ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.» سخنران ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﻣﺎﺭﮎ ﺭﺍﺳﻞ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟» ﻣﺪﺗﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ. ﺳﭙﺲ یکی از حاضران ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﻣﺎﺭﮎ ﺭﺍﺳﻞ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺍلاﻥ ﺍﺳﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ...
1403/10/13
در یک روز سرد زمستانی، مدیر مدرسه بچهها را به صف کرد و گفت: «بچهها، آیا موافقید یک مسابقه برگزار کنیم؟» تمام بچهها با خوشحالی قبول کردند. پس از انتخاب چند شرکتکننده، مدیر از آنها خواست که آن طرف حیاط مدرسه در یک ردیف بایستند و با صدای سوت او، به سمت دیگر حیاط بیایند و هر کس بتواند ردپای مستقیم و صافی از خود بجای گذارد برنده مسابقه است. در پایان مسابقه، آقای...
1403/10/13
میگویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، با عجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و به خیال اینکه استاد آنها را به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آنها فکر کرد. هیچ یک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت. سرانجام یکی را حل...
1403/10/13
میخواستم بدانم چرا بخت و اقبال هميشه در خانه بعضیها را میزند، اما سايرين از آن محروم میمانند. به عبارت ديگر چرا بعضی از مردم خوششانس و عده ديگر بدشانس هستند؟ چرا برخی مردم بیوقفه در زندگی شانس میآورند درحالی که سايرين هميشه بدشانس هستند؟ مطالعه برای بررسی چيزی که مردم آن را شانس میخوانند، ده سال قبل شروع شد. آگهیهايی در روزنامههای سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس میکردند خوششانس يا...
1403/10/13
مردی شروع به کندن یک چاه کرد. پس از حفر ده متر، هنوز به آب نرسیده بود. از رسیدن به آب ناامید شد و حفر چاه در جای دیگری را آغاز کرد. این بار پس از پانزده متر حفاری، هنوز اثری از آب دیده نمیشد. مکان دیگری را برگزید و چاهی عمیقتر از دفعات دیگر حفر کرد اما این بار هم به آب نرسید. خسته و ناامید پس از حفر مجموع حدود پنجاه متر...
1403/10/13
مردی شروع به کندن یک چاه کرد. پس از حفر ده متر، هنوز به آب نرسیده بود. از رسیدن به آب ناامید شد و حفر چاه در جای دیگری را آغاز کرد. این بار پس از پانزده متر حفاری، هنوز اثری از آب دیده نمیشد. مکان دیگری را برگزید و چاهی عمیقتر از دفعات دیگر حفر کرد اما این بار هم به آب نرسید. خسته و ناامید پس از حفر مجموع حدود پنجاه متر...
1403/10/07
من دکتر متخصص اطفال هستم. سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم. کنار بانک، دستفروشی بساط باطری، ساعت، فیلم عکاسی و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است. آن زمان تلفنهای عمومی با سکههای دو ریالی کار میکردند. جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم: «دو زاری بده.» او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت:...
1403/10/07
من دکتر متخصص اطفال هستم. سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم. کنار بانک، دستفروشی بساط باطری، ساعت، فیلم عکاسی و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است. آن زمان تلفنهای عمومی با سکههای دو ریالی کار میکردند. جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم: «دو زاری بده.» او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت:...
1403/10/07
روزی از یک دکتر دعوت کردند تا در جمع معتادان به الکل سخنرانی کند. دکتر قصد داشت عملا به افراد حاضر در آن جمع نشان دهد که نوشیدن الکل برای سلامتی بسیار مضر و خطرناک است. او دو لیوان برداشت. در یکی از لیوان ها آب مقطر و در لیوان دومی الکل ریخت. سپس یک کرم خاکی را در لیوان آب مقطر انداخت. کرم آرام آرام شنا کرد و خود را به سطح آب...
1403/10/07
چوپانی گله را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گلهام نذر تو برای...
1403/10/07
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس میخواهی؟ کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: «بله.» به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را...
1403/10/07
مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده میشود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف میکند. پس...
1403/10/07
کشاورز فقیری برغالهای را از شهر خرید. همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود باز میگشت، تعدادی از اوباش شهر فکر کردند که اگر بتوانند بزغاله آن فرد از بگیرند میتوانند برای خود جشن بگیرند و از خوردن گوشت تازه آن بزغاله لذت ببرند. اما چگونه میتوانند این کار را عملی کنند؟ مرد روستایی قوی و درشت هیکل بود و این اوباش ضعیف نمیتوانستند و نمیخواستند که به صورت فیزیکی درگیر شوند. برای...
1403/10/06
1 آیا میدانستید طبق تحقیقات انجام شده توسط پژوهشگران آب و هواشناسی؛ بررسی دادههای ۳۶ ایستگاه هواشناسی در طول ۴۰ سال نشان میدهد که تغییرات اقلیمی، بهویژه تغییر دما در دهههای اخیر باعث جابهجایی و کوتاه و بلندمدت شدن فصلها شده است؟ 2 آیا میدانستید دهه گذشته(۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰) گرمترین دهه ثبت شده تاریخ رقم خورده است؟ 3 آیا میدانستید توفانهای مخرب در بسیاری از مناطق شدیدتر و مکررتر شدهاند؟ 4 آیا میدانستید اقیانوسها...
1403/10/06
1 آیا میدانستید گرمایش جهانی یعنی افزایش مداوم میانگین دمای جهانی و اثرات آن بر سامانه اقلیمی زمین؟ 2 آیا میدانستید طی ۱۰۰ سال گذشته، سیّارهی زمین بهطور غیرطبیعی حدود ۱ درجهٔ سلسیوس گرمتر شده است؟ 3 آیا میدانستید گزارشها حاکی از آن است که ۱۰ مورد از گرمترین سالهای جهان تنها از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۷ به ثبت رسیده است ؟ این میزان در ۱۵۰ سال گذشته بیسابقه بوده . 4 آیا...
1403/10/06
1 آیا میدانستید تأثیرات دقیق ریزپلاستیکها بر موجودات زنده و محیط زیست تا حدود زیادی برای دانشمندان نامشخص است؟ 2 آیا میدانستید ریز پلاستیک ها اشیایی پلاستیکی هستند که قطرشان کمتر از ۵ میلیمتر است؟ 3 آیا میدانستید مطالعات صورتگرفته در دهه ۱۹۷۰ نشان داد سطح بالایی از ریز پلاستیک ها در اقیانوس اطلس و سواحل ایالات متحده وجود دارد؟ 4 آیا میدانستید هر ساله انسان حدود 400 میلیون تن زباله های پلاستیکی خود...
1403/10/06
آیا میدانستید مفهوم تنش آب نسبتاً جدید است. تنش آب مشکل در یافتن منابع آب شیرین برای استفاده است ، که علت آن تخلیه منابع است. بحران آب وضعیتی است که در آن آب قابل آشامیدن و غیر آلوده در یک منطقه کمتر از تقاضای آن است ؟ 2 آیا میدانستید . کمآبی، به علت خشکسالی، فقدان بارندگی و آلودگی نیز ایجاد میشود؟ 3 آیا میدانستید دو سوم جمعیت جهان (۴ میلیارد نفر)، حداقل...
1403/10/06
آیا میدانستید مفهوم تنش آب نسبتاً جدید است. تنش آب مشکل در یافتن منابع آب شیرین برای استفاده است ، که علت آن تخلیه منابع است. بحران آب وضعیتی است که در آن آب قابل آشامیدن و غیر آلوده در یک منطقه کمتر از تقاضای آن است ؟ 2 آیا میدانستید . کمآبی، به علت خشکسالی، فقدان بارندگی و آلودگی نیز ایجاد میشود؟ 3 آیا میدانستید دو سوم جمعیت جهان (۴ میلیارد نفر)، حداقل...
1403/10/06
1 آیا میدانستید به گفته یونسکو ، تخریب خاک، رفاه دو پنجم بشریت را تضعیف، برخی گونهها را منقرض و تغییرات آب و هوایی را تشدید میکند؟ 2 آیا میدانستید فرسایش خاک نتیجه استفاده ناپایدار از زمین و سایر اختلالات مانند آتش سوزی، استخراج معادن یا مصارف کشاورزی فشرده است؟ 3 آیا میدانستید فرسایش خاک یک تغییر فیزیکی و فرآیند تدریجی جابجایی و انتقال لایه بالایی خاک (خاک سطحی) توسط عوامل مختلف به ویژه...
1403/10/06
1 آیا میدانستید به گفته یونسکو ، تخریب خاک، رفاه دو پنجم بشریت را تضعیف، برخی گونهها را منقرض و تغییرات آب و هوایی را تشدید میکند؟ 2 آیا میدانستید فرسایش خاک نتیجه استفاده ناپایدار از زمین و سایر اختلالات مانند آتش سوزی، استخراج معادن یا مصارف کشاورزی فشرده است؟ 3 آیا میدانستید فرسایش خاک یک تغییر فیزیکی و فرآیند تدریجی جابجایی و انتقال لایه بالایی خاک (خاک سطحی) توسط عوامل مختلف به ویژه...
1403/10/06
1 آیا میدانستید حجم زیادی از پسماندهای شهری در کشور خودمان مربوط به ظروف یکبار مصرف پلاستیکی ، سفرههای پلاستیکی و کیسههای نایلونی است ؟ این در حالی ست که این نوع پسماندهای پلاستیکی ارزش بازیافت ندارند یعنی زبالههایی تولید می کنیم که نمی توان با آن کاری کرد. 2 آیا میدانستید ورود پلاستیک به خاک موجب میشود میکروارگانیسمهای خاک و ریشه گیاهان این مواد را جذب کنند؟ و پلاستیک در ساقه، برگ و...
1403/10/06
1 آیا میدانستید به انباشتگی اشیا و ذرات پلاستیکی در محیط زیست زمین آلودگی پلاستیکی گفته می شود؟ 2 آیا میدانستید در سال 2022، تولید پلاستیک در جهان به 468 میلیون تن رسید؟ 3 آیا میدانستید در سال 2050 تخمین زده میشود تولد پلاستیک به 1.2 بیلیون تن برسد؟ 4 آیا میدانستید پلاستیک میتواند قرنها در محیطزیست باقی بماند و در طول این مدت، مواد شیمیایی سمی آزاد کند؟ 5 آیا میدانستید دولت ژاپن...
1403/10/05
در یکی از شبهای گرم تابستان، سگهای ولگرد محله ما ناگهان به طور دسته جمعی زوزه سر دادند. این زوزه طولانی ساعت های مداوم ادامه داشت تا اینکه سپیده دم متوقف شد. با طلوع آفتاب ، هنگامی که برای ورزش به پارک میرفتم ، به صورت کاملا تصادفی جنازه ی تولهسگی را در حوالی پارک ، مشاهده کردم. راهم را به سمت جسد کج کردم وَ از سر کنجکاوی با کمک قطعه چوبی که...
1403/10/05
پدر من کشاورز است. او همه روزه به زمین کشاورزی می رود و کار می کند. من و برادرم هم معمولاً روزهای تعطیل به همراه پدرمان به زمین کشاورزی می رویم و بازی می کنیم. زمین کشاورزی ما بزرگ است. گنجشک ها و کبوتر ها هم به زمین ما می آیند. من و برادرم آن ها را تعقیب می کنیم. گنجشک ها و کبوتر ها پرواز می کنند و ما هم می دویم تا...
1403/10/05
پدر من کشاورز است. او همه روزه به زمین کشاورزی می رود و کار می کند. من و برادرم هم معمولاً روزهای تعطیل به همراه پدرمان به زمین کشاورزی می رویم و بازی می کنیم. زمین کشاورزی ما بزرگ است. گنجشک ها و کبوتر ها هم به زمین ما می آیند. من و برادرم آن ها را تعقیب می کنیم. گنجشک ها و کبوتر ها پرواز می کنند و ما هم می دویم تا...
1403/10/05
پارکهاى ملى، نشاندهندهٔ نمونههاى تقريباً بکر و دستنخوردهاى از طبيعتاند که به دليل داشتن ذخاير با ارزش گياهى و جانورى و ساير ويژگىهاى استثنايى و متنوع، از مجموعههاى ميراث فرهنگى و ملى هر کشور محسوب مىشوند. پارک ملى کوير نمونهاى از اکوسيستمهاى خشک و بيابانى است که مقدار باران ناچيز آن، اجازهٔ فعاليتهاى کشاورزى را نمىدهد، ولى امکان رشد و گسترش پارهاى از گياهان را دارد و به همين دليل زيست برخى از جانوران...
1403/10/05
پارکهاى ملى، نشاندهندهٔ نمونههاى تقريباً بکر و دستنخوردهاى از طبيعتاند که به دليل داشتن ذخاير با ارزش گياهى و جانورى و ساير ويژگىهاى استثنايى و متنوع، از مجموعههاى ميراث فرهنگى و ملى هر کشور محسوب مىشوند. پارک ملى کوير نمونهاى از اکوسيستمهاى خشک و بيابانى است که مقدار باران ناچيز آن، اجازهٔ فعاليتهاى کشاورزى را نمىدهد، ولى امکان رشد و گسترش پارهاى از گياهان را دارد و به همين دليل زيست برخى از جانوران...
1403/10/05
در دل شبهای تاریک و بیستاره زمستان ، صدای گریه ی زمین را میشنوم. اشکهای او ، بر گونههای خشک و ترکخورده خاک جاری میشوند. جنگل سبز و شاداب دیروز ، حالا تنها سایهای از گذشته خویش است. رودخانه ای که زندگی و سرزندگی را با خود داشت ، اکنون با خستگی و بیرمقی به سوی دریا میخزند. پرندگان نغمههای شادیبخش را فراموش کرده اند. صدای افتادن قطرات شبنم بر دامن برکه ، حالا...
1403/10/05
مقدمه رژیم گیاهخواری در سالهای اخیر به عنوان یک سبک زندگی سالم و پایدار مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. دلایل انتخاب این رژیم متنوع است و از نگرانیهای اخلاقی درباره بهرهبرداری از حیوانات تا باور به فواید آن برای سلامتی و محیط زیست را شامل میشود. با این حال، همانند هر پدیده اجتماعی، گسترش همهگیر یک رژیم غذایی خاص نیز میتواند عواقب و چالشهایی را به همراه داشته باشد. در این مقاله، به...
1403/10/05
وقتی به آسمان و دشت ها و جنگل های سرزمینم وقتی به رودخانه ها و دریاچه ها و برکه های کشورم وقتی به حیوانات در حال انقراض وطنم نگاه می اندازم از درد قلبم را می فشارم وَ با چشمی بغض آلود زیر لب میگویم ایران با تمام زیبایی هایش به نمادی از مظلومیت محیط زیست تبدیل شده . جنگل هیرکانی که زمانی طولانی مامن حیوانات و پرندگان بود در حال ویران شدن است...